Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جهان نيوز»
2024-05-07@22:16:02 GMT

خطرهایی که بعد ازعمل زیبایی شما را تهدید می‌کند

تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۱۰۴۱۶

خطرهایی که بعد ازعمل زیبایی شما را تهدید می‌کند

فلسفه جراحی پلاستیک صورت حفظ کارکرد طبیعی صورت و ایجاد یک نمای زیبا و طبیعی است در غیر این صورت عوارض جبران ناپذیری را برای فرد به همراه خواهد داشت. به گزارش جهان نيوز به نقل از سلامت نیوز، طبق آمارهای ارائه شده از سویانجمن بین المللی جراحان پلاستیکمربوط به سال 2013 ، بر محبوبیت عمل های جراحی زیبایی در بین زنان افزوده شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


ناگفته نماند مردان نیز به دلیلتغییر فیزیولوژیک وچهرهبهجراحی زیباییتمایل پیدا کرده اند.شاید شما نیز افرادی را سراغ داشته باشید که برای عمل جراحی بینی خود دلایل دیگری را مطرح می کنند مانند رینیت.عمل رینوپلاستیجراحی است که برای بهبود عملکرد بینی و تغییر ظاهر آن انجام می شود اما برای انجام این عمل هم باید نکاتی را در نظر داشته باشید و به این گفته دکتر ابهری متخصص علوم رفتاری هم توجه کنید «65 درصد جراحی های زیبایی غیرضروری است و80 درصد افراد بعد ازجراحی بینیبه این واقعیت رسیدند که چهره آن ها تغییر چندانی نکرد.»

هدفجراحی پلاستیک صورت، حفظ کارکرد طبیعی صورت و ایجاد نمای زیبا و طبیعی است؛ اما در کشور ما افراد زیادی متقاضی تغییرات بسیار روی بینی هستند و بیشتر آن ها تمایل دارند، بینی عروسکی داشته باشند؛ 60 سال پیش اروپاییان نیز همین تمایل را داشتند و پس از آن به طور کلی این جراحی ها کنار گذاشته شد.

دکتر بابک ساعدی، دبیرعلمی ششمین کنگره بین المللی انجمن علمی راینولوژی ایران در این باره افزود: طی 40 تا 50 سال گذشته در کشورهای آمریکایی و اروپایی جراحی بینی به صورتی انجام می گرفت که بخش زیادی از غضروف بینی برداشته و بینی پس از جراحی بسیار کوچک می شد.

این مسئله عوارضی را به همراه داشت و سبب بروز مشکلاتی برای افراد می شد؛ به همین دلیل، نهضتی علیه جراحی بینی شکل گرفت و پس از آن جراحی های صورت بیشتر برای حفظ ظاهر فرد و عملکرد آن انجام شد.
به گزارش ایران اکونومیست،جراحی زیبایی روی بینی،گونهو لب بسیار شایع شده است و افراد تمایل دارند لب های برجسته،گونه های بزرگو بینی عروسکی داشته باشند.

مشکلات سال ها بعد از جراحی
وی افزود: اگر ساختار بینی زیاد تغییر کند و جراح از نسج بینی بخش زیادی را بردارد و بینی بیش از اندازه کوچک شود، شاید یک تا دو سال پس از جراحی مشکلی پیش نیاید اما در آینده به دلیل تنگی دریچه بینی و در پی آن گرفتگی شدید بینی، فرد در تنفس دچار مشکل می شود.

وی بیان کرد: 50 درصد مقاومت راه هوایی از بینی صورت می گیرد و درواقع نیمی از عمل تنفس از طریق این عضو انجام می پذیرد و کوچک شدن اندازه بینی مشکلات زیادی را برای فرد به همراه دارد.با افزایش سن، قابلیت الاستیسیته پوست کاهش پیدا می کند و نوک بینی و عضلات قابلیت ارتجاعی خود را از دست می دهد؛ در نتیجه اگر در جوانی جراحی بینی عروسکی انجام شده باشد، دردسرساز می شود. نتیجه جراحی بینی عروسکی در آینده یک نمای فوق العاده زشت برای فرد است که به هیچ عنوان قابل تحمل نیست.
پشیمانی سودی ندارد!

در صورتی که فرد بخواهد بینی عروسکی خود را که دچار آسیب شده است دوباره عمل کند به دلیل این که ساختاری در بینی فرد نمانده است، نمی توان برای جراحی مجدد از بینی خود فرد و نسوج او استفاده کرد و باید از غضروف گوش، غلاف عضله گیجگاهی یا از دنده فرد استفاده شود.

فلوشیپ جراحی صورت افزود: این مسئله سبب می شود که یک جراحی ساده ترمیمی به عمل جراحی فوق العاده پیچیده تبدیل شود و فرد به جای عمل دو ساعته نیاز به یک جراحی پنج تا شش ساعته داشته باشد.
وی دربارهبزرگ کردن بیش از اندازه لبگفت: تزریق بیش از اندازه ژل در لب علاوه بر نمای غیرعادی، گاهی ممکن است کارکرد طبیعی عضلات لب را دچار اختلال کند؛ همچنین این مسئله می تواند سبب عفونت لب شود که مشکل آفرین است.
در موارد نادر نیز اگرتزریق ژل در لببا روش درست انجام نگیرد، به بسته شدن عروق لب و سیاه شدن بخشی از لب و از دست دادن این عضو از بدن منجر می شود.
مراقب آبسه وعفونت باشید!
تزریق پروتز غیرمعمول که با صورت فرد تناسب نداشته باشد، مشکل آفرین است که یکی از آن ها جابه جایی پروتز است؛ چرا که اگر جسم خارجی را با فشار وارد صورت کنیم، سبب جابه جایی آن می شود.
اگر از پروتز بزرگ برای گونه استفاده شود، علاوه بر نمای غیر عادی سبب ایجاد فضا زیر پروتز و تجمع مایع می شود و فرد را مستعد عفونت و آبسه می کند.
ساعدی اضافه کرد: فلسفه جراحی پلاستیک صورت حفظ کارکرد طبیعی صورت و ایجاد یک نمای زیبا و طبیعی است؛ در غیر این صورت عوارض جبران ناپذیری را به همراه دارد بنابراین همه افراد قبل از جراحی لازم است از این موضوع آگاهی داشته باشند و پس از آن برای جراحی اقدام کنند.

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۱۰۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی

ایسنا/اصفهان نویسندۀ سفرنامۀ «در کلمات هم می‌شود سفر کرد» داستان‌نویس و فیلمسازی است که از زیبایی‌های اصفهان در روایت سفرش به این شهر در هنگامۀ پاییز می‌گوید، اما حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتی‌اش به نصف‌جهان را به یاد می‌آورَد.

آدم باید خیلی بی‌ذوق باشد که به اصفهان سفر کند، در دل طبیعت و باغات آن غرقه شود، میان معماری نابش از این سو به آن سو برود و تاریک‌روشنِ ادبیات و تاریخ این دیار را تجسم کند، اما شوری در وجودش هویدا نشود! در وجود این شهر شوریده همواره رازها و استعاره‌هایی پنهان بوده است که شاید با دیدگان به نظر نیایند، اما حس می‌شوند، سرها را پرشور و دل‌ها را حیران می‌کنند. آن‌هم نه به وقتی که شهر در بی‌نقص‌ترین روزگار خود به سر می‌برد، بلکه در همین زمانۀ ما که مسافران، زاینده‌رود را کم‌آب یا بی‌آب می‌بینند، بی‌غش‌ترین آثار معماری را زخمی و بی‌رمق در اسارت داربست‌ها دیدار می‌کنند و در خیابان‌ها یا کوچه‌های شهر هزاران چاله‌چوله‌ و نازیبندگی‌ خودنمایی می‌کند، باز هم دیدن اصفهان آدمی را به هیجان می‌آورد و هم‌زمان آرامشی دلنشین به او می‌بخشد.

نمونۀ آن را باید در سفرنامۀ نه‌چندان معروف اصغر عبداللّهی از اهالی قلم کم‌نظیر جنوب ایرانمان، یعنی آبادان گرم و صمیمی یافت. عبداللّهی در همین روزگار ما به اصفهان می‌آید و در خاطرات سفرش موسوم به «در کلمات هم می‌شود سفر کرد» پا به این شهر می‌گذارد. او نیز برخی کم‌وکاستی‌های شهر اصفهان به چشمش می‌آید و آزارش می‌دهد، اما از یادداشتش به نصف جهان معلوم است که خیالش به پرواز درآمده و اشتیاقی یافته که بازتابش در قلم او یافتنی است.

گل‌چینان گل‌چینان به سمت چهارباغ

اصغر عبداللّهی، داستان‌نویس و فیلم‌ساز، در این سفر که روایتش را به قلم می‌آورد، هنگامۀ پاییز است و از زیبایی‌های اصفهان در این موسم فراوان می‌گوید. اما او بارها به اصفهان پا گذاشته و چهار فصل آن را دیده است، و حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتی‌اش به نصف جهان را در یاد دارد و می‌گوید:

«اصفهان شهری نیست که در یک نظر و یک سفر کشف شود. اگر به‌دلخواه مسافر اصفهانی، اردیبهشت هم ماه خوبی است برای نظربازی با شهری که پُر از تکه‌های کوچک نقاشی‌های لاجوردی و فیروزه‌ای است. هم آفتاب دارد، هم نم‌نم باران و نرمه‌بادی که از روی میوه‌های خوش‌طعم درختان کویری گذر کرده است.»

عبداللّهی از نویسندگان قدر و آگاه به ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین است. همین مسئله نیز بر منحصربه‌فردشدن داستان سفرش به اصفهان تأثیری مهم گذاشته است. او سفرنامه‌ای دارد که مثل اصفهان جان و روحی در آن می‌توان یافت. عبداللّهی در این گزارش سفرش به زیبایی از قدرت خیال و تخیل نویسندگی خود بهره می‌برد و غالباً در دیدار با جای‌جای شهر به یاد اثری مکتوب در ادبیات یا تاریخ می‌افتد و به زیبایی با اصفهان کنونی پیوند می‌دهد که شاید از پس خاطر و نوشتار هرکسی بر نیاید.

این داستان‌نویس در همان ابتدای کار از خواننده‌اش می‌خواهد که پیش از هر جاذبه‌ای به دیدار چهارباغ برود: «سلانه‌سلانه یا به قول قجرها گل‌چینان گل‌چینان برو به به سمت چهارباغ» وقتی به چهارباغ می‌رسد، هم‌زمان با دیدن این خیابان شگفت‌انگیز یادش به داستان‌نویسان نامدار اصفهان می‌افتد. و می‌گوید در چهارباغ باید با داستان‌نویس اصفهانی، علی خدایی، قدم زد.

فقط خدایی نیست. این آبادانی وقتی در اصفهان درختان و گل‌ها را در جای‌جای شهر می‌بیند و وقتی آواز پرندگان چون آهنگی دلنواز به دلش می‌نشیند، یاد نویسندۀ فرانسوی، آندره مالرو می‌افتد؛ رمان‌نویسی که رُستنی‌های نصف جهان سرمتش و به‌گفتۀ عبداللّهی در گوشه‌ای از خاطراتش چنین به آن‌ها اشاره می‌کند: «گل ابریشم سرخ و گل‌های کاغذی افشان و سه گل ارغوانی بر یک درخت انار در حیاطی [...].»

 بعد به یادمان می‌آورد که مالرو، مالرویی که تمام دنیا را زیرپا گذاشته بود، حساب سه شهر اصفهان و ونیز و فلورانس را از همۀ دنیا جدا می‌کرد، چون هیچ شهر دیگری به پای زیبایی و شکوه و شیدایی این سه نمی‌رسد. گشت‌وگذار در اصفهان، نویسندگان یا کتاب‌های ادبی بسیار دیگری را به خاطرش می‌رود. «صادق‌ممقلی؛ شرلوک هلمس ایران یا داروغۀ اصفهان» اثر کاظم مستعان‌السلطان و «ده قزلباش» اثر حسین مسرور سخنیار اصفهانی از آن جمله‌اند.

آدم‌هایی دیدم که دیگر زنده نیستند

عبداللّهی با قدم‌زدن و گشتن در اصفهان به‌جز ادبیات، تاریخ را هم پوینده و جاندار در برابر دیدگانش می‌بیند. وقتی در عمارت چهلستون است، ظل‌السطان، شازده قجری و حاکم اصفهان را می‌بیند که چطور دست‌به‌کمر دستور می‌دهد تا آدم‌هایش نقاشی‌های این بنای باشکوه را و گچ‌بری‌های ظریفش را با هرچه که به دستشان می‌آید، تخریب کنند.

بعد در غیاب این شازده قجری پا به اندرونی معروفش می‌گذارد! همان جا که حالا موزۀ هنرهای تزئینی و معاصر شهرمان شده است و تاریخ خودش را دارد، همان جا که قرن‌های درازی به رکیب‌خانه شهره بود. در اندورنی، عبداللّهی ویلفرد اسپاروی اهل انگلستان، معلم سرخانۀ بچه‌های ظل‌السطان را می‌بیند. او در دل این موزه، همان لحظه‌ای از تاریخ اصفهان را به چشم  می‌بیند که اسپاروی با خانوادۀ ظل‌السطان به‌صورت گروهی نمایشنامۀ «توفان» شکسپیر را اجرا می‌کنند، گویی که خیلی از این نمایش نمی‌گذرد و دیوارهای عمارت هنوز آن را به یاد دارند. بعد فرزندان حاکم اصفهان یا نوه‌های ناصرالدین‌شاه دور هم با معلمشان داستانی از ادگار آلن پو می‌خوانند.

 و همۀ این‌ها را عبداللّهی می‌بیند! درگذشتگان بسیاری در یادش جان می‌گیرند. حتی ناصرخسرو و شاردن و گوبینو و ده‌ها نفر دیگر را می‌بیند که هنوز ردشان در اصفهان پیدا می‌شود؛ همان‌طور که در دل هر بنای تاریخی و کوچه و خیابان و منظرۀ شهر آیندۀ این دیار را هم به تماشا می‌نشیند.

او این آینده را در عکس‌ها می‌بیند، مثلاً جایی که از دانشجویان دانشکدۀ هنر اصفهان می‌نویسد: «برو به عمارت پُرنقش و نگار و به سقف نگاه کن و به یاد بیاور که تصویری از تو در تعداد زیادی از این عکس‌های دانشجویان احتمالاً دانشکدۀ معماری حالیه که در غیبت شازده در عمارت توحیدخانه مستقر هستند خواهد بود. آن‌ها تو را به یاد نمی‌آورند، تو هم آن‌ها را فراموش خواهی کرد اما در این عکس‌های دیجیتال باقی خواهی ماند.»

بعد در جایی دیگر دوباره از عکاسی مردم اصفهان و مسافرانش و از عکس‌هایی که عمرشان بیش‌تر از آدم‌هاست برایمان تعریف می‌کند؛ همان عکس‌هایی که وقتی عبداللّهی به آن‌ها خیره می‌شود، احساساتش را درباره‌شان این‌گونه نشان می‌دهد: «آدم‌هایی دیدم که دیگر زنده نیستند. و غم ملایم خودخواسته‌ای در من مِهِ‌ متراکم می‌شود.»

مرجع:

عبداللّهی، اصغر (۱۴۰۰)، «در کلمات هم می‌شود سفر کرد»، تهران: چشمه.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • پیش‌بینی ۸۲۰ شعبه اخذ رای در ۵ شهرستان شیراز
  • ارز مسافرتی زائران اربعین پیش بینی شده است
  • شیرجه در سرسبزی طبیعت با سفر به این مکان‌ها
  • دخالت تکنسین‎‌ها در امور جراحی و زیبایی/ چطور باید شکایت کرد؟
  • رفع تصرف اراضی ملی ۱۳۰ میلیارد ریالی در تالش
  • آیا عمل بینی واقعا به افزایش اعتماد به نفس کمک می‌کند؟
  • نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
  • «مکران» می‌تواند به هاب انرژی، حمل و نقل و گردشگری ایران تبدیل شود/ بی‌نیازی کشور از نفت با استفاده از ظرفیت منطقه
  • منطقه مکران می‌تواند به هاب انرژی، حمل و نقل و گردشگری ایران تبدیل شود/ استفاده از ظرفیت این منطقه کشور را از نفت بی‌نیاز می‌کند
  • تست سلامت از روی خطوط صورت و چروک پیشانی